کلمات فارسی

برخى از كلمات ادبيات فارسى كه در قرآن آمده عبارتند از:
ـ استبرق، (كهف/ 31; انسان/ 21)
ـ سجيل; (هود/ 82، حجر/ 74)
ـ مقاليد; (زمر/ 62; شورى/ 12)
ـ اباريق; (واقعه/ 18)
ـ بيع; (حج/ 40)
ـ جهنم; (77 مرتبه )
ـ دينار; (آل عمران/ 57)
روم; (روم/ 2)
ـ زنجبيل; (انسان/ 17)

و واژه های:الاریكة٬اسوه٬برهان ٬برزخ٬جناح ٬دین٬رزق٬ روضة٬ زرابى ٬زمهریر ٬تنور.

منابع : خرمشاهی بهاءالدین، قرآن پژوهی

ملاقات علامه مجلسى

ملاقات علامه مجلسى با شخص بی دین

زودتر ایشان آمد و نشست، آن لات، قلدر و چاقوکش آمد، چشمش به ملا محمد تقى افتاد، اخمهایش در هم شد که این را براى چه دعوت کرده‏اى؟

نه سلامى و نه علیکى، آمد و یک گوشه نشست و تکیه داد، سکوت کرد، بعد گفت: یک سؤال، مرحوم مجلسى خیلى آرام فرمود: بپرسید، گفت: شما آخوندها در این دنیا چه مى‏گویید؟

ایشان فرمودند: ما که هیچ چیزى نمى‏گوییم، چون ما که از خودمان چیزى نمى‏گوییم. یا قال الله، یا قال الرسول، یا قال الصادق و…، ما از خودمان چیزى نمى‏گوییم.

علامه به آن لات گفت: شما چه مى‏گویید؟ گفت: ما اصل و فرع حرفمان این است که در این دنیا صفا داشته باش.

فرمودند: من معنى صفا داشته باش را نمى‏فهمم، گفت: شیخ! تو عالمى، این همه درس خواندى، نمى‏دانى؟

فرمود: نه، من زبان شما را که نمى‏فهمم، من زبان طلبه‏ها را مى‏فهمم، صفا داشته باش یعنى چه؟

گفت: یعنى نمک کسى را چشیدى، نمک‏دان را نشکن.

گفت: عجب! بعد به آن لات گفت: چند ساله هستى؟ گفت: به سن و سالم چکار دارى؟ گفت: شصت سال.

فرمود: در این شصت سال تا حالا نمک خدا را خوردى؟

آن لات سرش را پایین آورد، نمک خدا؟ ما که از رحم مادر نمک خدا را خوردیم، نکند الان یقه ما را بگیرد و بگوید نمک‏دان را شکستى؟ ما که شصت سال است نمکدان را شکسته‏ایم.

بلند شد، مرحوم مجلسى فرمود: کجا مى‏روى؟ بلند بلند گریه کرد و رفت.

صاحبخانه دوید و گفت: آقا! شام، گفت: سیر شدم، چیزى نمى‏خواهم.

برگشت و گفت: آقا! چکارش کردى؟ علامه فرمود: معالجه شد، آشتى کرد.

 

 

امام خمینی(ره) طی نامه‎هایی به پسرش راه کارهایی ارائه داده‎اند که برای همه ما نیز راهگشا هست.       

پسرم! نه گوشه‎گیرى صوفیانه دلیل پیوستن به حق است، و نه ورود در جامعه و تشكیل حكومت، شاهد گسستن از حق . میزان در اعمال انگیزه‎هاى آنهاست .چه بسا عابد و زاهدى كه گرفتار دام ابلیس است و آن دام گستر، با آنچه مناسب او است، چون خودبینى و خودخواهى و غرور و عجب و بزرگ‎بینى و تحقیر خلق الله و شرك خفى و امثال آنها، او را از حق دور و به شرك مى‎كشاند و چه بسا متصدى امور حكومت كه با انگیزه الهى به معدن قرب حق نائل مى شود ... پس میزان عرفان و حرمان، انگیزه است . هر قدر انگیزه‎ها به نور فطرت نزدیكتر باشند و از حجب ، حتى حجب نور وارسته‎تر، به مبداء نور وابسته‎ترند، تا آنجا كه سخن از وابستگى نیز كفر است .

پسرم! از زیر بار مسؤولیت انسانى كه خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است شانه خالى مكن كه تاخت و تاز شیطان در این میدان، كمتر از میدان تاخت و تاز در بین مسئولین و دست اندركاران نیست، و دست و پا براى به دست آوردن مقام، هر چه باشد، چه مقام معنوى و چه مادى مزن، به عذر آن كه مى‎خواهم به معارف الهى نزدیك شوم، یا خدمت به عبادالله نمایم، كه توجه به آن از شیطان است، چه رسد كه كوشش براى به دست آوردن آن .

پسرم! سوره مباركه حشر را مطالعه كن، كه گنجینه‎هایى از معارف و تربیت در آن است، و ارزش دارد كه انسان یك عمر در آنها تفكر كند، و از آنها به مدد الهى توشه‎ها بر دارد، خصوصا آیات اواخر آن از آنجا كه مى‎فرماید: 

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» « اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، از خدا پروا دارید و هر كسى باید بنگرد كه براى فردا [ى خود] از پیش چه فرستاده است و [باز] از خدا بترسید. در حقیقت، خدا به آنچه مى‏كنید آگاه است.» تا آخر سوره .

چگونه به لذت دیدار پروردگار برسیم؟

 

 

برای رشد کردن لازم بود که انسان یک قدمی بردارد و در خودش بی قراری ببیند، برای رسیدن به جایی که الان در آنجا نیست.برای پاسخگویی به این بی قراری اول باید این بی قراری را درک کرد، بعد باید هدف را پیدا کرد. هدف ملاقات پروردگار عالم است، بهشت هم حیاط خلوت دوران زیارت ماست لحظه دیدار خداوند لحظه ایست که همه لذت ها، شیرینی ها، قشنگی ها و بهترین های عالم در روح انسان حلول می کند و لذت وصف ناپذیری وجود انسان را لبریز می کند در این لذت، عاطفه، ایمان، شور، وجد و شوق هست و همه چیز هست.

ادامه نوشته

چرا غروب جمعه دلگیر است؟

 

از یکی از بزرگان اهل معنی پرسیدم: علت این که عصرهای جمعه دل انسان می‌گیرد و غمگین می‌شود چیست؟ فرمود: «چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر (ارواحنافداه) به سبب عرضه‌ی اعمال انسان‌ها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر می‌شوند. او قلب و مدار وجود است.»

ادامه نوشته

هدف خلقت انسان از نظر قرآن چیست

 

 

 

 باید برای رسیدن به پاسخ مطلوب سراغ عقل، این حجت باطنی و درونی خدا و قرآن این کتاب الهی، و تأمین‌کنندة سعادت بشری رفت..

ادامه نوشته

نوافل

نمازهای مستحبی زیاد است كه آنها را «نافله» گویند و بین نمازهای مستحبی به خواندن نافله های شبانه بیشتر سفارش شده و آنها در غیر روز جمعه، سی و چهار ركعتند كه هشت ركعت آن نافله ظهر و هشت ركعت نافله عصر و چهار ركعت نافله مغرب و دو ركعت نافله عشا[1] و یازده ركعت نافله شب و دو ركعت نافله صبح می باشد.[2]

 

ادامه نوشته

چگونه راه‌های نفوذ شیطان را ببندیم

شیطان

 همه ما شیطان را به عنوان موجودی می ‌شناسیم که پیوسته انسان را در زندگی وسوسه کرده و او را به تمایلات نفسانی و شهوات می‌کشاند. حال این تمایلات در برخی ضعیف‌تر و در برخی‌دیگر قوی‌تر است.
از نظر منطق قرآن کریم هم شیطان یکی از مخلوقات متمرد خداوند متعال است که به سبب معصیت، از درگاه رحمت الهی رانده شد و قسم یاد کرد که تا قیامت بندگان خدا را فریب دهد.
با این اوصاف، شکی نیست که ما پیوسته در معرض وسوسه‌های شیطانی هستیم. حال سوال اینجاست که برای جلوگیری از نفوذ و راهیابی شیطان به وجودمان و به زندگی دنیوی‌مان چه باید بکنیم.

ادامه نوشته

روزی حلال را اینگونه بدست بیاورید

 

روزی حلال

چکیده:این مقاله با عنوان رزق حلال و راه‌های به دست آوردن آن طراحی شده است. رزق از دیدگاه معصومین و قرآن همان رزق حلال معرفی شده است و بر اساس راهبرد توصیفی تنظیم شده است. در آن معیارهای طلب روزی و همچنین عوامل گشایش روزی را به طور مختصر بیان می کند. مباحث بعد از آن در مورد عوامل فقر و راه های دوری از آن می باشد و در نهایت به عواملی که منجر به گرایش افراد به سمت مال حرام می‌شود. به طور خلاصه بیان می‌گردد. در کل مقاله‌ی فوق تنظیم شده است، برای ارائه راه کارهای ساده برای به دست آوردن ثروت و خوشبختی و دوری افراد از فقر و تنگدستی و اگر افراد این راه‌ها را در زندگی خود پیش بگیرند، به راحتی می توانند خوشبختی و سعادت را در پیش روی خود داشته باشند.

ادامه نوشته

کرامات و عنایات امام زمان در جبهه‌ ها

 

برای هر انسانی پیش می‌آید که در دوران زندگی لحظاتی را تجربه کند که همراه با سختی باشد و بعضاً از دست کسی هم کاری برنیاید. در چنین شرایطی محبین اهل بیت (علیهم السلام) دست به دامان آن بزرگ‌واران می‌شوند و از آن‌ها کمک می‌خواهند. دوران ۸ ساله جنگ تحمیلی و مظلومیت ملت ایران هم از این قاعده مستثنی نیست..

ادامه نوشته

مشکل نسل نو

مشکل نسل نو دو چیز است :

۱- غفلت ۲-شهوت

  

راه تعلیم، راه حکمت، راه تزکیه «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ»، راهش… آن کسی که ما را ساخته حق دارد به ما بگوید چه کن و چه نکن. چه کن و چه نکن؟اسلام می‌گوید: ازدواج زود.

به نقل از پایگاه اطلاع رسانی درس هایی از قرآن، حجت الاسلام قرائتی در سخنان پنجشنبه شب خود در تلویزیون به سن ازدواج جوانان اشاره نموده و گفت: حالا جامعه‌شناسان، روان‌شناسان، هرچه می‌خواهند بگویند، بگویند. اینها یک پشه هم خلق نکردند. آن خدایی که ما را خلق کرده گفته سن ازدواج این است. دختر باید زود ازدواج کند. رسم نیست، باسمه تعالی رسم غلط است. دخترعموها، دختر خاله‌ها…. هنوز در دانشگاه ما کسی ازدواج نکرده. اینها چه دلیلی می‌شود؟

حجت الاسلام قرائتی تصریح کرد: آن کسی که تو را آفریده می‌گوید: سن ازدواج این است. اینطور نیست که ما حالا باسواد هستیم حرف‌هایمان، اینقدر باسوادها کارهای غیر حکیمانه می‌کنند. من گاهی خنده‌ام می‌گیرد، می‌گویم: مدرسه دختر و پسر از هم جداست. راهنمایی‌ها که هنوز شهوت ندارند، از هم جداست. دبیرستانی‌ها که شهوتشان شکوفا می‌شود، آنها هم از هم جداست، دانشجو که شهوتش گر می‌کشد، مختلط است.

آنوقت خنده این است که یک مشت دکتر در یک اتاق نشستند، من از این دکترها خنده‌ام می‌گیرد. اسمش را اسلامی کردن دانشگاه می‌گذارند. دختر و پسر را قاطی هم کردند، در اتاق نشستند موز می‌خورند.

می‌خواهند دانشگاه اسلامی کنند. راست می‌گویید یا دروغ؟ آخر زشت است که آدم خودش را سرکار بگذارد. آدم مردم را سرکار بگذارد بد نیست. این آقایان خودشان، خودشان را سر کار گذاشتند. صبح دخترها بیایند و عصر پسرها بیایند. چه می‌شود؟ مگر یک جاهایی که واقعاً استادش نایاب است، اضطرار است. چه اشکالی دارد. آنوقت دخترها اگر خودشان باشند، می‌توانند چادرشان را هم بردارند، روسری‌شان هم بردارند. لباس مشکی هم لازم نیست بپوشند. لباس سفید بپوشند راحت راحت هم باشند. همه خانم هستند دیگر. چه اشکالی دارد؟

اینکه دختر و پسر را قاطی هم می‌کنیم، بعد در تلویزیون بحث می‌گذارند رابطه دختر و پسر، آقا من راحت به شما بگویم. چون من با کسی رودروایسی ندارم. حرف‌هایم را هم احدی یاد من نداده. همه از قرآن و حدیث است. رابطه دختر و پسر حرام است. یا ساعت اول حرام است یا بعد از چند دقیقه به حرام کشیده می‌شود.

یک کسی می‌گفت: امام خمینی گفته، گفتند: بابا امام خمینی نگفته، گفت: حرف حسابی است بعداً خواهد گفت. یعنی هر حرف حسابی را… به او گفتیم: بابا امام خمینی چنین حرفی نزده است. گفت: حرف حسابی است. بعداً خواهد گفت. حالا او در حق است در باطل هم اینطور است.

حجت الاسلام قرائتی در پایان خاطر نشان کرد: رابطه دختر و پسر حرام است. شوخی هم نداریم. حالا ما خواهر و برادریم. با گفتن خواهر و برادر انسان خواهر و برادر نمی‌شود. ازدواج را باید تلاش کنیم، قوه‌ی قضاییه بخشی از پولهایش، نیروی انتظامی بخشی از پولهایش، قوای مسلح بخشی از پولهایش، دانشگاه بخشی از پولهایش، بسیاری از پولهایی که ما خرج می‌کنیم اگر این مسأله ازدواج را راه بیاندازیم، دو سوم، اینکه می‌گویم حدیث است. حفظ دو سوم دین نسل نو مربوط به شهوت است.

 دوای غفلت نماز است، دوای شهوت همسر است. خلاص!

کسی که تشنه است آب می‌خواهد. حالا راست او برقصید. ممکن است در یک لحظه تشنگی از یادش برود، رقص تو را ببیند. دوباره می‌گوید: آب. باز دوباره یک تمبک می‌زنی، باز می‌گوید: من تشنه هستم. تو برای من تمبک می‌زنی؟! کنسرت و نمی‌دانم فرض کنید که اردو و کامپیوتر و خطاطی و مسابقات و اینها همه تمبک زدن راست تشنه است. ممکن است در یک لحظه این را از تشنگی منصرف کنی اما دوباره برمی‌گردد می‌گوید: تشنه هستم.

حيات و چگونگي پيدايش آن

يكي از مسايلي كه همواره فكر بشررا به خود مشغول كرده، مساله حيات و چگونگي پيدايش آن در زمين است. در سير طبيعت ما به زندگي موجودات گوناگون برخورد مي‌كنيم و چگونگي حيات آنها براي ما شگفت‌انگيز است. قرآن كريم در چگونگي حيات آنها براي ما اشاره مي‌كند.

 مثلاً مي‌گويد: هرچيز زنده‌اي را از آب پديد آورديم ( انبياء/30)

و يا به مناسبت آفرينش جهان مي‌گويد: اوست كه آسمانها و زمين را در شش دوره آفريده و قدرت استيلاي او بر آب بود ( هود /7)


شگفتي طبيعت به تنوع وچگونگي موجودات است؛ موجوداتي كه از آب آفريده شده‌اند، عده‌اي بر روي شكم راه مي‌روند و پاره‌اي از آنها بر روي دو پا و برخي از آنها بر روي چهارپا . خدا هر چه بخواهد مي‌آفريند( نور/45)


اهميت آب در طبيعت در قرآن جايگاه مهمي قرار دارد. در تعبيرات گوناگون به شكل توصيف درياها، رودخانه‌ها، نهرها و ريزباران‌ها مطرح مي‌شود، اما آنچه در مرحله نخست جاي دارد و آن را مقدس مي‌كند اين است كه از آب پديد آمده وعرش خدا بر آب مستقر شده و در مرحله بعدي حيات انسان و سعادت و لذت زندگي هر جانداري در مجموع آفرينش، به آب وابسته است.

 قرآن در جايي، اين شگفتي و زيبايي و اهميت را چنين بيان مي‌كند: و اوست كه از آسمان، آبي فرود آورد، پس به وسيله آن از هرگونه گياه برآوريم. و از آن گياه جوانه سبزي خارج ساختيم كه از آن دانه‌هاي متراكمي برمي‌آوريم و از شكوفه‌ درخت خرما خوشه‌هايي است نزديك به هم . و نيز از آب باران باغ‌هايي از انگور و زيتون و انار همانند و غيرهمانند بيرون آورديم. به ميوه آن چون ثمر دهد و به طرز رسيدنش بنگريد، بي‌گمان در اينها براي مردمي كه ايمان مي‌آورند نشانه‌هاست.( انعام/99 )

                                                               منبع: کلیک کنید.طبیعت درقرآن

رنگ درقرآن

قرآن کریم به عنوان کتاب هدایت و تکامل بشر، با اشاره به هدایت تکوینی خداوند در آفرینش طبیعت، انسان را متوجه تاثیری که بطور غیر مستقیم از محیط اطرافش می‌گیرد، کرده و در خلال آن به تاثیرروانی رنگ ها در انسان پرداخته است.

رنگ سبز

- رنگ لباس بهشتیان معرفی شده است: "ویلبسون شباباًَ خضراً من سندس و استبرق" لباسهای سبز حریر و دیبا بپوشند. "خاصیت تقویت تحمل پذیری این رنگ  اثبات شده است و بر سلامتی روح وجسم تاثیر دارد.

- رنگ سبز نشانگر طراوت و زندگی می‌باشد چرا که طبیعت با این رنگ لباس حیات به تن می‌کند. خداوند متعال این شگفتی را به صورت زیبا ترسیم کرده و می‌فرماید: "فاخرجنا به نبات کل شیء فاخرجنا منه حقیراء" به وسیله آب هر گونه گیاه برآوردیم و از آن گیاه جوانه سبزی خارج ساختیم.

- رنگ سبز، رنگ گیاهان وطبیعت است و خداوند آنها را مظهر مسرت و شادی معرفی می‌کند: "فأنبتنا به حدائق ذات بهجة" پس به وسیله آب باغهای بهجت انگیز رویانیدیم." در تعریف بهجت آورده  بهترین رنگ است و شادی و نشاط در آن ظهور دارد.

رنگ زرد


- در آیه 69 سوره بقره به بیان تاثیر رنگ زرد پرداخته می‌فرماید "... زرد یکدست و خالص که رنگش بینندگان را شاد می‌کند." و بارزترین ویژگی آن را تولید شادی معرفی می‌کند. حرارت بخشی وسرعت بخشی  از خواص رنگ زرد است. همچنین مظهر شادی آفرینی می‌باشد. از این رو در درمان بعضی از بیماریهای عصبی از آن استفاده می‌کنند.

امام صادق علیه السلام می فرماید: از کفش زرد استفاده کنید زیرا در آن سه خصلت زیر است:
1- چشم را نورانی می‌کند.
2- قوه جنسی را تقویت می‌کند..
3- غم و غصه را از بین می‌برد.

 رنگ قرمز

 - آیه 27سوره فاطر "آیا ندیدی که خدا از آسمان، آبی فرو فرستاد و بدان میوه‌هایی با رنگ‌های گوناگون پدید آوردیم و برخی از کوهها دارای خطوط سفید و سرخ به رنگها مختلف آفریدیم".

 خداوند متعال در قرآن کریم، از رنگ قرمز به عنوان رنگ کوهها در جاده‌های پر پیچ و خم کوهستانی تعبیر آورده و می‌فرماید: برخی از کوهها دارای خطوط سفید و سرخ به رنگها مختلف آفریدیم. که با اندکی تامل در آیه فوق به ‌جایگاه رنگ قرمز در علم زمین شناسی پی می‌بریم زیرا کوههای سرخ رنگ منبع عظیم آتشفشانی هستند و مدام در حالت تلاطم می‌باشند. که نماد اصلی این کوهها، گرم و فعال بودن آنها است به همین علت در اثر تغییرات جغرافیایی شروع به فوران می‌کنند.

  آیه37 سوره الرحمن نیز در سرخی دگرگونیهای صفحه آسمان به هنگام قیامت به این رنگ تشبیه شده است با این بیان که "پس آنگاه که آسمان شکافته شوند مانند چرمی سرخ وگلگون گردد.."


 

کلیدهای طلایی برای پولدار شدن

 

قرآن کریم به ما توصیه می‌کند که اگر می‌خواهید به موفقیت اقتصادی برسید این موفقیت ممکن است برای شما خطرهای زیادی را در بر داشته باشد لذا در کنار موفقیت اقتصادی حتماً باید به فکر موفقیت معنوی و به تعبیر دیگر رشد معنوی خود نیز باشید تا در سایه رشد معنوی بتوانید هر چه بیشتر از موفقیت اقتصادی خود بهره ببرید .

اما برای کسانی که آرزو دارند یک انسان ثروتمند باشند و از این ثروت خود در زندگی لذت ببرند و  ثروت و پول بتواند وسیله ای باشد برای اینکه آن‌ها را به آرامش برساند، قرآن کریم توصیه های جالب و خواندنی دارد .

چرا که بعضی از ثروتمندان هیچ لذتی از پول و ثروت خود نمی‌برند و طبق گفته های خودشان از وقتی به عنوان یک فرد ثروتمند در جامعه شناخته شدند لحظه ای آرامش را درک نکرده‌اند و استرس و اضطراب و فکر های مختلف تمام زندگی آن‌ها را در بر گفته است .

موفقیت اقتصادی از نظر قرآن عوامل مهمی دارد که با عملی کردن این عوامل در زندگی می‌توانید به این موفقیت دست پیدا کنید .

 

ادامه نوشته

چرا عالم ذرّ را به یاد نمی‌آوریم؟

 

یکی از آیات پراهمیت و بحث برانگیز قرآن، آیه 172 سوره اعراف است. در این آیه خداوند به اقرار و اعترافی اشاره می‌کند که گویا در گذشته از همه آدمیان گرفته شده است و همه آنها به وحدانیت پروردگار شهادت داده‌اند.

«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی‌ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی‌ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ.»

«به خاطر بیاور زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آن‌ها را برگرفت و آن‌ها را گواه بر خویشتن ساخت (و فرمود:) آیا من پروردگار شما نیستم؟! گفتند: آری، گواهی می‌دهیم. (اما چرا خداوند چنین پیمانی گرفت؟) برای اینکه در روز رستاخیز نگوئید ما از این (توحید) بی خبر بودیم.»

اما سؤال این است که اگر چنین اقراری از همه ما ستانده شده پس چرا هیچکدام ما چنین خاطره‌ای را به یاد نمی‌آوریم و هیچ کس هم در طول تاریخ ادعای یادآوری این جریان را نداشته است؟

پاسخ:

ادامه نوشته